✍️سید مهدی حسینی دورود

حضور در مقبره زیبا و منور مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سید محمد باقر خوانساری اعلی‌الله مقامه‌الشریف در وادی‌السلام نجف اشرف، توفیقی بزرگ و لحظاتی ماندگار بود.

دانش آموخته حوزه‌های علمیه قم و نجف اشرف، از شاگردان برجسته آیات عظام مرحوم آقای سید محمد تقی خوانساری (پدرشان) و مرحوم آقای سید محمد حجت کوه کمری، مرحوم آقای سید حسین بروجردی و امام خمینی در قم، و آیات عظام سید عبدالهادی شیرازی و سید ابوالقاسم خویی در نجف اشرف تا قبل از مهاجرت به‌ تهران بوده است.

معظم‌له اجازات اجتهاد خود را از والد ماجدشان‌ و آیت‌الله العظمی خویی دریافت کرده است.

گرچه وصف علافه و رابطه صمیمی و طرفینی ایشان با امام خمینی، خود فصل جدایی می‌‌طلبد اما به دو نکته اشاره می‌کنم:

اوایل اسفند ۱۳۵۷ در پاسخ به نامه و درخواست جمعی از محترمین و بزرگان بازار تهران، حضرت امام قدّس سرّه باخط مبارک خود ضمن تاُکید براینکه به ایشان همواره علاقه داشته و دارند با درخواست بازاریان موافقت و معظّم‌له را به امامت مسجدامام خمینی بازار تهران منصوب فرمودند.

هم‌چنین دراُوائل سال ۱۳۵۸طیّ حکمی که باز هم به خط مبارک امام نگارش یافته بود تولیت و تمامی اختیارات موقوفات مسجد امام خمینی بازار را به ایشان واگذار فرموده که توسط فرزند گران‌قدر، امین و شایسته خود (حجّه الاُسلام والمسلمین سیّد اُحمد خمینی)، در مسجد امام بازار به آیت‌الله خوانساری تحویل داده می‌شود.

استاد سید حسن خمینی در فقدان او نوشته بود:

«آقاجون» را در سیمای آیت الله خوانساری می‌دیدم..!

شناسنامه را کنار می‌گذارم؛ از آن مرحوم به «آقا» یاد می‌کنم هم به این جهت و هم به‌جهت این‌که سلوکش‌ با همگان به «آقایی» بوده‌ است.

از نوجوانی حکایت نماز باران مرحوم آیت‌الله العظمی سید محمد تقی خوانساری، پدر آقا را شنیده و از همان زمان به این شجره طیبه عشق می‌ورزیدم.

گرچه آقا را کمتر دیده بودم اما بعدها به دلیل آشنایی و ارتباط با خلف صالح و فرزند سعادتمند ایشان، آیت‌الله سید محمد کاظم خوانساری سلمه‌الله، و دیدن آن رابطه عاشقی پدر و فرزندی کم مانند که وجود جناب سید محمد کاظم را تسخیر کرده است ، به آقا شناخت بیشتری پیدا کردم.

قبل از سفر از ایشان خواستم سفارشی از مرحوم آقا درباره کیفت زیارت آستان ملائک پاسبان حضرات معصومین علیهم‌السلام را نقل کنند.

نوشتند: توجه و حضور قلب…

همین!

کمتر کسی را دیدم کلامش این اندازه در دل تأثیر کند.

گویی با اعماق دلم‌ با من سخن گفته است که سخن او از آغاز تا انجام سفر حتی برای یک‌لحظه فراموشم نشد.

از بزرگان از جمله جناب حجت‌الاسلام والمسلمين سید احمد مدرسی شنیدم:

آقا به ایمان کامل رسیده بود و محبت توحیدی داشت و به این‌خاطر به عموم خلق محبت می‌ورزید و از چشم خدایی به خلق نگاه می‌کرد و رحمت و محبت از وجود ایشان ساری و جاری بود.

آقا چون اهل خیر بود خدا به دست او خیر واقعی را جاری می‌کرد.

ساخت مجهز‌ترین بیمارستان خیریه امیرالمؤمنین علیه‌السلام و یکی از بهترین مدارس علمیه در شهر مقدس قم، با دستور معظم‌له و با تلاش‌ و پیگری‌های طاقت‌ فرسا و خون دل خوردن‌های فرزندشان (آیت‌الله سید محمد کاظم خوانساری) احداث و به پایان رسیدند.

آرزوی دیرین آن مرحوم در شرایطی محقق می‌شد که در بخش ICU بیمارستان لالهُ تهران بستری بود.

به‌گونه‌ای که از تهران با آمبولانس به قم منتقل و در ظهر ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ طی مراسمی با حضور جمعی از اعلام از جمله یادگار محترم امام(ره) و مسؤلان دولتی کلنگ بیمارستان را به زمین زدند و فرزندشان هم بلافاصله شروع به خاک بردای جهت احداث کرد.

این اقدام نمونه‌ای کوچک از همان خیر واقعی است که خداوند با دستور آن مرد الهی و انجام فرزند ایشان جاری ساخته است.

آقا، چون حقیقت نجات را به دست خدا می‌دید و جنس ایمان و دین او خالص و در قلب سلیم و کردار و گفتار و پندار او دینی و توحیدی بود؛ خدا مشتری او شده بود!

سرانجام ظهر روز ۲۷ بهمن ۱۳۹۵ درست یک‌سال پس از کلنگ زنی بیمارستان خیریه و موقوفه امیرالمؤمنین علیه‌السلام، روح بلند ایشان به ملکوت اعلی پیوست.